یک سال پیش همین فرد میومد کتابخونه میگفت که « من فلانم . من بلانم .» از خودش تعریف میکرد و کلی هم در کار دیگران دخالت میکرد. من به دوست صمیمی ام (که قبلا گفته ام درباره دوست صمیمی ام) گفتم همچین فردی هست دلم میخواد کلا قیافه اش رو نبینم . آخه هر لحظه میومد من تپش قلب میگرفتم به خدا ( واقعا راست میگم دست خودم هم نبود یک جوری بود ) دوستم باهاش یک مقدار اختلاط کرد میگفت که «خیلی پسر خوبیه و چرا باهاش دوست نمیشی ؟»

خلاصه این دو نفر با هم صمیمی شدن و بگو و بخند داشتن و . بعد دو ماه رابطشون تیره و تار شد دقیقا همین فضول بودن این آقا باعث شد که کلا به همدیگه سلام نکنن :دی

بعد دوست صمیمی ام میگه که  « این کیه باهاش رفیق شدی ؟؟»

دیگه من هم خداروشکر روی مبارک این آقا رو ندیدم ، ولی بعد یکسال ( امروز ) اومده تلگرام و این حرفا رو میزنه 

آقا اینترنت رو قطع کنین دوست ندارم اصلا فکر و قیافه اش بیاد تو ذهنم angry

اه اه اه . عکس پروفایلش هم نگاه میکنم با اون لبخند زشت و سبیل زشت تر  و کلا حالم به هم میخوره


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیاره صورتی نقد حال armanestan.parsablog.com انجمن شرطبندی ایران etemadcable قرآن یعنی زندگی یادگاری موزیک فارس علم و زندگی